مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛یعقوب درویشیان
تَتَعجَلَ عن تَبَیُّنِ الحَقَّ وَتَنقاد َلِاَوّلِ اَلْغَیِّ..
درجستجوی حق شتاب نورزید وتسلیم اولین فکر گمراه کننده نگردید..
نهج البلاغه خطبه ۱۲۵
این روزها درفضای باز رسانههای مجازی، شاهد یک بدعت عجیب یاعبارت بهتر آنارشیسم رسانهای هستیم.
بدعتی که در بعضی ازرسانههای مجازی استان ریشه دوانده است و شاهد جانب گرایی و تخریب شهروندانمان شده است و این فرایند به یک معضل وچرخه تبدیل شده است، تخریب واطلاعیه، جوابیه و تخریب..
این امری ناپسنداست که کم کم به بدعتی خطرناک مبدل میشود که نتیجهی آن درجامعه تنش و دوگانگی میباشد و محصول نهاییاش
«فردگرایی»..
این روزها بایک بررسی ساده از مقالات ارائه شده در سطح برخی از سایتهای استان، به یک تقابل مهندسی شده میرسیم که ازتبعات فن آوری به عنوان یک ابزار اصلی در جامعهی مدرنیته به شمار میآید..
استفادهی ابزاری از رسانه و فن آوری برای تخریب یک یا چند شخصیت در سایهی یک لینک و یا کانال تلگرام..
درچنین فضایی همه چیز باملاک «هزینه- سود» مورد ارزیابی قرارمیگیرد وهرچیزارزشمندی که نتواند دراین معیار پیروزشود، ارزش خود را از دست میدهد..
در این تفکر هدف فقط حداکثرسازی منفعت میباشد وبرای نیل به هدف، باید به «استبداد مدرن» روی بیآورند.
استفادهی ناسالم ومخرب از رسانهی مجازی را «استبداد مدرن» مینامند و این استبداد، انتخابهای جامعه را محدود میکند.
افرادی که دراین مسیرگام برمیدارند ازقیمومیت بیحد وحصری برخوردارند و از هیچ ارزشی تبعیت نمیکنند. آنان فقط به قصد تخریب قلم میزنند وبهترین گزینه برای این افراد «هویتهای تیره» یا «شخصیتهای درسایه» میباشد....
منتقدخوب نقّاد است نه مخرب.. نقدمیکند و راهکارمیدهد.. تاریکی هارا روشن وکاستیها رابیان میکند... به جامعه سلامت روانی میبخشد نه جنگ روانی...
عماد عزیزیان، فردی باهویت مجهول که این روزها میدان دار منتقدین مهندس هاشمیپور شده است و گاهی برای سیاه نمایی به تاجگردون و زارعی نیز التفاتی مینماید، تنهاترین شخصیت در سایهی رسانههای استان میباشد که باعث تحریر این مقال شده است..
به راستی این شخص کیست و چه هدفی رادنبال میکند؟
شخصیتی حقیقی دارد حقوقی یا مجازی است؟
شخصی که شبح وار پشت یک لینک قایم شده است و نظراتش در رسانهها با همکاری دوستانش به چاپ ونشر میرسند، شخصی که از عنوان منتقد استفادهی ابزاری میکندوباعث چالشهای اجتماعی میشود چه در سر دارد؟؟
منتقدی که احساس دین به یک شخص خاص از وی یک مدیون ساخته است وتلاش میکند تا باهجمهها و جمع آوری نوشتارهای پراکنده ادای دینی بنماید و هراز گاهی از پشت نقابش خودی نشان بدهد، چه توضیحی دارد؟؟
آیا این رفتار در عرف رسانهای شایسته مینماید که از هویتی جعلی استفاده کنیم و به تخریب دیگران بپردازیم؟
این شخص، بدعتی بنا نهاده است که هرفردی در رسانه به راحتی با قایم شدن پشت نقاب منتقد، در دنیای مجازی به شهروندان حمله نماید و کارش را توجیه نماید..
از حمله به نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی تاعَلم کردن یک محصل در برابر استادش، از ورود به حریم خصوصی دیگران تا نشر مویه نامهها در کانال تلگرامش، از انتشار نامههایی با حروف تلگرافی تا تنش و قومگرایی در کارنامهی ایشان به چشم میخورد.. با قلمش ذبح میکند ودیگران را محکوم ومتهم مینماید..
نوزادی که چندماهی ازتولدش نمیگذرد ولی به اندازهی تمام تاریخ از نمایندهی کهگیلویهی بزرگ طلبکار است و در کانال «ضجه نامه یهای احساسی چند مدیون» هر سخنی را به مخاطب القاء میکند و مدعی اعتلای کهگیلویه میباشد..
این فرد که خودش را «ناجی» میداند بایک تفکر مهندسی شده وجمع آوری تعدادی از همفکرانش، درسایه و پشت نقاب دنیای مجازی به بحران سازی مشغول میباشد...
عماد عزیزیان، به «زورو» ی رسانهها مبدل شده است و از دفتر خاطرات دوستانش منتخبی را گلچین وبه نشر میرساند که این مهم نیاز به مدیریت بعضی از مدیران محترم سایتهای استان دارد زیرا آنان مطالبی را منتشر میکنند که از افراد مجهول الهویه به دستشان میرسد.. این روند باعث رشد این گونه تفکرات در آینده خواهد شد و به یقین رشد قارچ گونهی این زوروهای ناجی در آیندهی رسانهها مشکل ساز مینماید...
زورو جان: قلمت رابشکن تا کسی را نشکنی..
برای آینده نَقد بزن نه به گذشتهها نَقب..
زوروی نازنین، هویت داشتن از ریشه دار بودن نشأت میگیرد پس بگذارقلمت هویت داشته باشد ودر رشد و آیندهی کهگیلویه، سهمی به یادگار...
زوروی مدیون، آنقدر شجاع باش و ازپشت نقاب ترسهایت بیرون بیا و خودِ واقعیات باش.....
تَتَعجَلَ عن تَبَیُّنِ الحَقَّ وَتَنقاد َلِاَوّلِ اَلْغَیِّ..
درجستجوی حق شتاب نورزید وتسلیم اولین فکر گمراه کننده نگردید..
نهج البلاغه خطبه ۱۲۵
این روزها درفضای باز رسانههای مجازی، شاهد یک بدعت عجیب یاعبارت بهتر آنارشیسم رسانهای هستیم.
بدعتی که در بعضی ازرسانههای مجازی استان ریشه دوانده است و شاهد جانب گرایی و تخریب شهروندانمان شده است و این فرایند به یک معضل وچرخه تبدیل شده است، تخریب واطلاعیه، جوابیه و تخریب..
این امری ناپسنداست که کم کم به بدعتی خطرناک مبدل میشود که نتیجهی آن درجامعه تنش و دوگانگی میباشد و محصول نهاییاش
«فردگرایی»..
این روزها بایک بررسی ساده از مقالات ارائه شده در سطح برخی از سایتهای استان، به یک تقابل مهندسی شده میرسیم که ازتبعات فن آوری به عنوان یک ابزار اصلی در جامعهی مدرنیته به شمار میآید..
استفادهی ابزاری از رسانه و فن آوری برای تخریب یک یا چند شخصیت در سایهی یک لینک و یا کانال تلگرام..
درچنین فضایی همه چیز باملاک «هزینه- سود» مورد ارزیابی قرارمیگیرد وهرچیزارزشمندی که نتواند دراین معیار پیروزشود، ارزش خود را از دست میدهد..
در این تفکر هدف فقط حداکثرسازی منفعت میباشد وبرای نیل به هدف، باید به «استبداد مدرن» روی بیآورند.
استفادهی ناسالم ومخرب از رسانهی مجازی را «استبداد مدرن» مینامند و این استبداد، انتخابهای جامعه را محدود میکند.
افرادی که دراین مسیرگام برمیدارند ازقیمومیت بیحد وحصری برخوردارند و از هیچ ارزشی تبعیت نمیکنند. آنان فقط به قصد تخریب قلم میزنند وبهترین گزینه برای این افراد «هویتهای تیره» یا «شخصیتهای درسایه» میباشد....
منتقدخوب نقّاد است نه مخرب.. نقدمیکند و راهکارمیدهد.. تاریکی هارا روشن وکاستیها رابیان میکند... به جامعه سلامت روانی میبخشد نه جنگ روانی...
عماد عزیزیان، فردی باهویت مجهول که این روزها میدان دار منتقدین مهندس هاشمیپور شده است و گاهی برای سیاه نمایی به تاجگردون و زارعی نیز التفاتی مینماید، تنهاترین شخصیت در سایهی رسانههای استان میباشد که باعث تحریر این مقال شده است..
به راستی این شخص کیست و چه هدفی رادنبال میکند؟
شخصیتی حقیقی دارد حقوقی یا مجازی است؟
شخصی که شبح وار پشت یک لینک قایم شده است و نظراتش در رسانهها با همکاری دوستانش به چاپ ونشر میرسند، شخصی که از عنوان منتقد استفادهی ابزاری میکندوباعث چالشهای اجتماعی میشود چه در سر دارد؟؟
منتقدی که احساس دین به یک شخص خاص از وی یک مدیون ساخته است وتلاش میکند تا باهجمهها و جمع آوری نوشتارهای پراکنده ادای دینی بنماید و هراز گاهی از پشت نقابش خودی نشان بدهد، چه توضیحی دارد؟؟
آیا این رفتار در عرف رسانهای شایسته مینماید که از هویتی جعلی استفاده کنیم و به تخریب دیگران بپردازیم؟
این شخص، بدعتی بنا نهاده است که هرفردی در رسانه به راحتی با قایم شدن پشت نقاب منتقد، در دنیای مجازی به شهروندان حمله نماید و کارش را توجیه نماید..
از حمله به نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی تاعَلم کردن یک محصل در برابر استادش، از ورود به حریم خصوصی دیگران تا نشر مویه نامهها در کانال تلگرامش، از انتشار نامههایی با حروف تلگرافی تا تنش و قومگرایی در کارنامهی ایشان به چشم میخورد.. با قلمش ذبح میکند ودیگران را محکوم ومتهم مینماید..
نوزادی که چندماهی ازتولدش نمیگذرد ولی به اندازهی تمام تاریخ از نمایندهی کهگیلویهی بزرگ طلبکار است و در کانال «ضجه نامه یهای احساسی چند مدیون» هر سخنی را به مخاطب القاء میکند و مدعی اعتلای کهگیلویه میباشد..
این فرد که خودش را «ناجی» میداند بایک تفکر مهندسی شده وجمع آوری تعدادی از همفکرانش، درسایه و پشت نقاب دنیای مجازی به بحران سازی مشغول میباشد...
عماد عزیزیان، به «زورو» ی رسانهها مبدل شده است و از دفتر خاطرات دوستانش منتخبی را گلچین وبه نشر میرساند که این مهم نیاز به مدیریت بعضی از مدیران محترم سایتهای استان دارد زیرا آنان مطالبی را منتشر میکنند که از افراد مجهول الهویه به دستشان میرسد.. این روند باعث رشد این گونه تفکرات در آینده خواهد شد و به یقین رشد قارچ گونهی این زوروهای ناجی در آیندهی رسانهها مشکل ساز مینماید...
زورو جان: قلمت رابشکن تا کسی را نشکنی..
برای آینده نَقد بزن نه به گذشتهها نَقب..
زوروی نازنین، هویت داشتن از ریشه دار بودن نشأت میگیرد پس بگذارقلمت هویت داشته باشد ودر رشد و آیندهی کهگیلویه، سهمی به یادگار...
زوروی مدیون، آنقدر شجاع باش و ازپشت نقاب ترسهایت بیرون بیا و خودِ واقعیات باش.....
اینها دلشون میخواد که اسمشون بیاد و لو بهشون فحش هم بدی!! ولی خودشان هم میدانند که مرده را زنده نشاید کرد. بنا براین تو کار خود را بکن. اهمیت نده و بگذار تا بنالند. هر چه بیشتر زوزه بکشند و از این کارها بکنند نشانۀ این است که مرگ خود را بیشتر احساس کردند.